تئاتر دینی به روایت نمایشنامه نویس



امروز وضعیت تولید تئاتر دینی ما، چنین شده است. در بازتاب همه مفاهیم جعلی با عنوان تئاتر: آرمانی، اشراقی و عرفانی که به تئاتر دینی سنجاق شده نوشته و اجرا شده است، ظاهرا در پروسه ی پراتیک، اجرای صاحب اثر این آثار، به گونه ای به اثرش سنجاق شده است. این اولین بحران تئاتر دینی موجود است و مداوم هر نمایشنامه اجراء را توضیح می دهد و از برتری احساس خویش والبته خودش می گوید!
یعنی در ورای همه ی مفاهیم صریحی که این افراد به عنوان قانون بیان می کنند، مقاصد ذهنی، تجربه شده والبته غیر استاتیک و بسیار دور از اصل، این نوع تئاتر را، همیشه از اصل خود دور کرده است. اما این افراد و آثارشان بر چند نکته پافشاری و اشتراک نظر دارند. اینکه تئاتر دینی محصول تفکر دینی است، بحثی نیست. اما اینکه هنرمندان شروع به تعریف مکانیسم تئاتر دینی می کنند، مشکل خودش را نشان می دهد. آیا اساسا درشکل عام تئاتر به ویژه نمایشنامه، می تواند مسایلی چنین خارج از حوزه ی استاندارد خودش، یعنی تئاتر حرکت کند و به سرانجام برسد.
این اولین اتفاق در حوزه ی خلق و اجرای تئاتر دینی است. سپس این تولد درونی به تربیت بیرونی می رسد. پروسه ی گمشده که در دیار ما به سامان نرسیده است.
برتولت برشت: نخست یک شاعر آنارشیست بود. از دبیرستان خود اخراج شد. به کافه ها پناه برد. ولنگاری های رفتاری او همه را عاصی کرد. [درانبوه شهرها] سپس با دیدن آثار چاپلین و نمایشهای بار [کارل فالنتین ] مجذوب آثاری با بازی های غلو شده و خلق لحظات کمیک، اما اگر جره و آگراندیسمان شد. آشنایی با مارکسیسم و سفر به شرق، از او یک انقلابی دو آتشه در حوزه ی سیاست و درام ساخت. سپس شروع به خلق آثار آموزشی می کند، اما رد پای آن چهره ی آنارشیستی همچنان در آثارش هویداست. سپس، دوران نمایش های آموزشی مارکسیستی او تمام می شود. درام خلق می کند. فیلمنامه می نویسد و نظریات تئاتری اش را منتشر می کند. [زندگی تئاتری من. من برتولت برشت] و بر اثر فشار فاشیست ها، به تبعید می رود. اگر امروز برشت نام ماندگاری دارد، محصول همه ی تلاش های او در حوزه ی درام، شعر و نظریات تئاتری اوست. اما او؛ چند درام بزرگ و سترگ نیز دارد.
[زندگی گالیله. آدم آدم و ... دایره ی گچی قفقازی، آرتو آنویی، ننه دلاور] درحوزه ی طراحی صحنه سخت مجذوب پیسکاتور بود و در زبان به شدت از ماکسیم گورکی، آموخت. اما تولد درونی برشت، برخلاف محیط بیرونی او، بر جای خود استوار بود. عدم صداقت با خود و بر سنگ قبر خود نوشت؛ او تغییر را پیشنهاد کرد. در زندگی سیاسی او، تیپ بیشتر حضور دارد تا شخصیتی مستقل! برشت با فراز و فرودهای بسیاری که از آنارشیزم دوره ی نخستین، تا دادگاه های تفتیش عقاید مک کارتی دولت ایالت متحده ی امریکا، ادامه یافت؛ توانست شخصیت سیاسی خود را به عنوان یک فیلسوف و نظریه پرداز ماندگار سازد. اما با پایان یک دوره، او و عقایدش تمام شدند.
اما عنصری در آثار ما غایب است و تا شکستن آن، نمی توانیم به حقیقتی دینی و شک کردن در مفاهیم ذهنی و نه عینی برسیم. تئاتر دینی می کوشد رئالیزم شهودی را به نوعی مراسم آیینی باستانی مرده می دهد. صداقت، در تولد اولیه غایب است. کاری که شبه هنرمند، تلاش می کند باورهای دینی را نوعی رویا جلوه دهد. سهراب سپهری می گوید:
آفتابی لب در گاه شماست. که اگر در بگشایید، به رفتار شما می تابد!
در طول این سالها، چه بسیار اتاق هایی در ادارات مختلف برای رشد تئاتر دینی باز و بسته شده است. چه بسیار آدم های عاشقی با رویای باروری تئاتر دینی، قدم به این میدان گذاشتند. به راستی آیا برای این تولد، محیط بیرونی را توانسته ایم مهیا کنیم؟ پاسخ آن ساده است. نه! چون آن کسانی که عاشقانه به تئاتر دینی توجه کرده و می کنند؛ شرح شیدایی وعشق خود را ارزان به نامحرمان فروختند و همیشه، همگان گمان کرده اند که نوشتن و کار کردن دینی بسیار آسان است. چون آن ها به همان جنبه ی [نمایش تئاتر دینی] رجوع کرده اند. تبلیغ، حضور و البته معنا باختگی!
تک گویی جز در یک خلوت عارفانه، که تک گویی یک انسان جوی با خدا و مولای خود حسین (ع) است. تقریبا این نوع مونولوگ نویسی و نه گفتگو، در همه ی – نمایش ها ی مذهبی – ما وجود دارد. از یونس پیامبر در شکم نهنگ، تا ابراهیم نبی درون آتش و... رئالیزم شهودی جایش را به یک معنا باختگی تکرار می سپارد و تماشاگران ما به جای چالش در شک و رسیدن به تهذیب و خرد، پایان نمایش ما را می دانند. چون ما نمایش می دهیم و آنها نیز باور نمی کنند. اگر زمانی برای نوشتن یک نمایشنامه ی مذهبی واجرای آن شجاعت، دقت؛ ایمان؛ تحقیق و عدم تکرار مضمون وجود داشت؛ اکنون همه ی این نیاز ها برطرف شده، جز تولید تئاتر دینی! چون امروز بنا بر ضرورت تقویم تئاتری، همه سعی می کنند از این ژانر استفاده ی مطلوب ببرند. اما واقعیت این است تا ایمان تئاتری و تئاتر ایمانی متولد نشود و در محیط بیرونی، به نام صاحبان این تفکر نامیده نشود، ما فقط نمایش تئاتر دینی داریم. مثل نمایش به ظاهر عارفانه و اشراقی و اپرا وار که سال هاست در تالار وحدت جا خودش کرده است.
خداوندا، باز آزمون شروع شده است. فرشته ی انتظار و شفا. امروز... این ساعت... این دقیقه، در آفتاب درخشان تو، آن فرشته به ما می نگرد. جاده گسترده است و صحنه به آزمون کدامین یک از ما به انتظار نشسته است؟ نور موضعی بر اندام نمایشگران می تابد و نمایش شروع می شود و ما همچنان درو می کنیم.




قسمت نظرات غیر فعال میباشد

یادداشت روز


وجود دبیرخانه دائمی جشنواره تولیدات مراکز استانی ضروری است

برای برپایی کیفی‎تر جشنواره صرفا تعداد شمارگان آن، ارتقای کیفی به جشنواره نمی‎دهد، بلکه در جهت پیشرفت دوره به دوره آن، باید دبیرخانه‎ای مرکزی به‎صورت دائمی تشکیل و در فاصله برپایی دوره‎های مختلف جشنواره به‎طور فعال‎تری عمل کنند. تشکیل دبیرخانه دائمی و برگزاری کارگاه‎های توجیهی ویژه هنرمندان موجب برقراری ارتباط مستحکم بین هنرمندان با جشنواره و تبیین اهداف برای آنان می‎شود تا با توجیه درست بتوانند آثاری متناسب با اهداف جشنواره تولید و از ارسال آثار آرشیوی پرهیز کنند.

بسیاری از از آثار راه‎یافته به چنین جشنواره‎هایی معمولا آرشیوی بوده و بعضی از آن‎ها به جشنواره‎های مختلف راه یافته‎اند، درحالی که می‎توان با ایجاد دبیرخانه دائمی و فعال به سیاست‎گذاری و توجیه هنرمندان پرداخته و تولیدات فاخری متناسب با موضوع و اهداف برگزارکنندگان جشنواره اقدام کرد. هدف از برپایی این جشنواره‎ها کمک به ارتقای سطح خلاقیت و اندیشه هنرمندان جوان است تا بتوانند با خلق آثار محکم و متناسب با موضوع جشنواره، هنرآفرینی کنند. تداوم جشنواره باعث ایجاد انگیزه بیشتر در جامعه جوان هنرمندان خواهد شد و آنان را وادار می‎کند که به موضوعات مطرح شده در جشنواره عمیق‎تر فکر کنند و از نگاه هنری اثر خلق کنند.

تناسب آثار با ماموریت‎های محوری حوزه هنری از جمله دفاع مقدس، انقلاب اسلامی، خانواده و بیداری اسلامی از مهمترین ملاک‎ها در این زمینه است. این آثار متناسب با این سیاست‎ها و از بعد مسائل فنی، هنری و زیبایی‎شناسی ارزیابی و داوری می‎شوند. قزوین از دیرباز در زمینه هنرهای تجسمی از جایگاه ممتازی برخوردار بوده است و به‎واسطه همین ویژگی برجسته، شایستگی و استحقاق این را دارد که دبیرخانه بخش تجسمی تولیدات مراکز استان‎ها را از صفر تا صد بر عهده داشته باشد.

کشف استعدادهای جوان و هدایت آن‎ها مهمترین رسالت جشنواره‎های هنری است. اگر برپایی این جشنواره‎ها صرفا برای برگزاری باشد، بیشتر به‎منزله یک کار نمایشی است، اما اگر به‎صورت کیفی‎تر و دائمی‎تر باشد، می‎توان استعدادهای زیادی را در تمام حوزه‎های مختلف شناسایی و به رشد کمی و کیفی آنها کمک کرد.

 

تولیدات مراکز استان


مصاحبه و گفتگو


گالری تصاویر


فراخوان جشنواره